فصلسوم |مرد پشت شیشه
بسمالله |آنچه گذشت:
فصلاول به کشف قصه کفشها گذشت و فصلدوم به آشتی با کلمهها. همه هم برای اینکه گُل خلاقیتمان آب بخورد و سرِحال شود. آخرین فصلِ خلاقیت هم ـ مثل قبلیها ـ تمام میشود و میگذرد اما نکند فصلهای بعدی کارگاهمان برای این گلِ بیچاره پاییز باشد! تمرینهای خلاقیت را ـ چه به یافتن از کتابها و چه به بافتن از خودتان ـ هیچوقت ترک نکنید.
انگار کنید مادری هستید و کودک ذهنتان شبها خواب نمیرود جز با تمرینهایی شبیه آنچه اینجا گذشت. دیدِ خلاقانهی شماست که عیار نوشتههایتان را ...
قدم دوم |فرو رفتن توی چیزهای الکی
چیزهای الکی را دست کم نگیرید. در حال زندگی کردن هستید که یکهو کلاغی قارقارش میگیرد. یا بادی میوزد، برگی میافتد، بچهای همبازیاش را میزند، چراغ خانهای روشن میشود، مردی عطسه میکند، کمرنگ نوشتهای روی دیوار به چشم میآید، اتوبوسی بوق میزند، تاکسی بیمسافری از کنارتان رد میشود، دوچرخهای پشت چراغقرمز میایستد، مگسی روی شیرینیها مینشیند و ...
این شمایید که به چیزهای الکی جان میدهید. فقط کافیست چشمتان را بهاندازهی همهی چیزهای الکی باز کنید. آنوقت است که مگس بهدردنخور روزهای عادی، بدل میشود به پدرمگسی که شاید پسرش قصد داماد شدن دارد و میخواهد شیرینی خاستگاری را جور کند و ...
چیزهای الکی را دستکم نگیرید و تا میتوانید به عمقشان بروید و بسطشان بدهید.
قدم سوم| مرد پشت شیشه
حرف خیلی مهم:
توی این تمرین کاملا گروهی، هر کدوم از کامنتها حکم یه حلقه از یه زنجیر بزرگ رو دارند و هر کامنت، تکمیلکنندهی کامنتهای قبلیه. پس حرفهایی که به تمرین این فصل مربوط نمیشه رو تو بخش نظرات پست قبل بذارید. تا بین حلقههای زنجیر فاصله ایجاد نشه.
همهچیز این تمرین با این جمله شروع میشه:
«ماشین را که روشن میکند، مردی ضربهای به شیشه میزند و میگوید سلام آقا جهان!»
این یکی از همون اتفاقای الکیه و ما به کمک هم و جمله به جمله قراره این «چیز الکی» رو بسط (گسترش) بدیم.
قانونها:
1 ماجرای «مرد پشت شیشه» میتواند به سرزمینها و موقعیتها و حادثههای دیگر هم کشیده شود اما نباید به حذف مرد پشت شیشه منجر شود.
2 هیچکداممان نمیدانیم قرار است «مرد پشت شیشه» سر از کجاها در بیاورد. باید جمله جمله جلو برویم و آخرش ببینیم ماجرا از چه قرار بوده.
3 ملاک جمله، قواعد دستور زبان فارسی است:
مرکبی کامل، دارای نهاد و گزاره که معنایی را با ترکیبی ساده یا پیچیده خبر میدهد.
4 سعی نکنید به کمک کلمههای عطف «و» و «اما» و «بعد» جملهتان را بیش از حد پیچیده و طولانی کنید. (نهایتاً اگر گیر کردید، یک حرف عطف بیاورید)
5 مشارکت در این تمرین محدودیت ندارد و همه، هرچقدر دلشان خواست میتوانند (در نوبتهای جداگانه) جمله بسازند و ماجرای «مرد» را پیش ببرند. به یک شرط: اینکه بین دو جملهشان حداقل دو عضو دیگر فاصله شده باشند.
6 خواهش خیلی مهم: به اطلاعاتی که نفرات قبل به «ماجرای مرد پشت شیشه» اضافه کردهاند وفادار باشید. یادتان نرود جملههای این داستان، حلقههای یک زنجیرند. نمیشود به هم بیربط باشند!
7 زاویه دید روایت ماجرا «دانای کل» و زمان افعال «مضارع (زمان حال)» است.
یادآوری آخر:
جملهها (کامنتها)یی که به هر دلیلی از قوانین دور بشوند، (ناگزیر) یا کنار گذاشته میشوند و یا (اگر امکانش بود) اصلاح. (با خواهش بخوانید) حذف شدن یک جمله فقط و فقط به معنای این است که با قوانین سازگاری نداشته و در جهت سرِپا نگهداشتن تمرین کارگاه بوده.(با خواهش بیشتر) پس دلیلی برای دلگیر شدن نیست. به جای آن با انگیزهی بیشتر جملهی بعدی را بسازید.
اگر با جملهای اصلاح شده مواجه شدید، از روی نسخهی اصلاح شده کار را ادامه بدهید.
برای رفع ابهام، سوال یا صحبت از موضوعهای دیگه، بهترین جا، کامنتخانهی فصل قبله.
- ۹۲/۰۶/۳۰